بر فراز آسمان ها

بر فراز آسمان ها

مثبت اندیشی
بر فراز آسمان ها

بر فراز آسمان ها

مثبت اندیشی

خواص مارچوبه

مارچوبه سبزی مملو از مواد مغذی
1.مارچوبه منبع بسیار خوبی از فیبر، فولات، ویتامین‌های A ،C و K و کروم (یک ماده معدنی کمیاب) بوده که باعث افزایش توانایی انسولین برای انتقال گلوکز از جریان خون به سلول‌های بدن می‌شود.

 
خواص شگفت انگیز مارچوبه/ لاغری و جوانی؛ با یک تیر دو نشان بزنید 

۲. با مارچوبه به جنگ سرطان بروید
این گیاه در گروه سبزیجاتی مانند آوکادو، کلم پیچ و بروکلی به عنوان یک منبع ویژه و غنی از گلوتاتیون قرار دارد که یک ترکیب ضدسرطان و از بین برنده رادیکال‌های آزاد شناخته شده، مارچوبه در مبارزه با انواع خاصی از سرطان، مانند استخوان، سینه، روده بزرگ، حنجره و ریه تاثیرگذار است.
 
خواص شگفت انگیز مارچوبه/ لاغری و جوانی؛ با یک تیر دو نشان بزنید 

۳. مارچوبه منبع غنی از آنتی اکسیدان‌ها
این سبزی با خنثی کردن رادیکال‌های آزاد و غنی بودن از آنتی اکسیدان‌ها روند پیری را کند کرده و در مبارزه با بسیاری بیماری‌ها مفید است.
 
خواص شگفت انگیز مارچوبه/ لاغری و جوانی؛ با یک تیر دو نشان بزنید 

۴. مارچوبه تقویت کننده مغز
یکی دیگر از ویژگی ضد پیری این گیاه، تقویت مغز و مبارزه با زوال عقل است. سبزی‌های برگ دار مانند مارچوبه حاوی فولات و ویتامین B۱۲ بوده که در ماهی، مرغ، گوشت و لبنیات وجود داشته و در پیشگیری از اختلال شناختی مغز نقش بسزایی دارد.
 
خواص شگفت انگیز مارچوبه/ لاغری و جوانی؛ با یک تیر دو نشان بزنید 

۵. مارچوبه ادرار آور طبیعی
این سبزی سطح بالایی از اسید آمینه آسپاراژین را دارد که به عنوان یک ادرارآور طبیعی عمل کرده و نه تنها مایع اضافی بلکه نمک اضافی را دفع می‌کند، این گیاه برای افرادی که از اِدم یا تجمع مایعات در بافت‌های بدن، فشار خون بالا یا سایر بیماری‌های مربوط به قلب رنج می‌برند، مفید است.

۶. سبزی ضد نفخ قوی
این گیاه در از بین بردن نفخ و بهبود عملکرد دستگاه گوارش به دلیل وجود فیبر محلول و نامحلول در آن بسیار موثر است.

۷. لاغری آسان با مارچوبه
یک فنجان مارچوبه ۳۲ کالری دارد، این سبزی نه تنها چربی و کالری داشته بلکه در کاهش وزن موثر بوده و موجب احساس سیری در بین وعده‌های غذایی می‌شود و همچنین در تحقیقات نشان داده شده که این سبزی در کاهش کلسترول نقش موثری دارد.
 
 خواص شگفت انگیز مارچوبه/ لاغری و جوانی؛ با یک تیر دو نشان بزنید
 منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

فواید خنده

فواید خنده و شادی و خواص خندیدن برای سلامت بدن و زیبایی چهره

از قدیم گفته اند "خنده بر هر درد بی درمان دواست". خنده بر روی بسیاری از بیماری های جسمی و روحی تاثیرگذار است و امروزه واژه «خنده درمانی» در کنار موسیقی درمانی، تئاتر درمانی و مواردی از این دست، وارد واژگان درمانی شده و مورد توجه قرار دارند . خنده دشمن استرس و نگرانی است، ترشح هورمون های استرس زا نظیر آدرنالین و کورتیزول به هنگام خنده شدید، کاهش می یابد اما این تنها فایده و خواص خنده نیست بلکه فواید خنده بسیار است که در ادامه این بخش از سلامت نمناک به لیست 20 موردی آن خواهیم پرداخت.

فواید خنده

20 مورد از مهم ترین فواید خنده

خنده ما را به یک دلیل خوب خوشحال می کند، اثرات فیزیولوژیکی آن در بدن ما شگفت انگیز است. در اینجا چند نمونه را آورده ایم:

1. مدیریت هورمون های شما با خندیدن:

خندیدن باعث کاهش سطح هورمون های استرسی مانند کورتیزول، اپی نفرین، آدرنالین، دوپامین و افزایش هورمون های رشد می شود. همچنین سطح هورمون های تقویت کننده سلامتی، مانند آندورفین ها و انتقال دهنده های عصبی را افزایش می دهد. خنده اتعداد سلول های تولید کننده آنتی بادی و کارایی سلول های T را افزایش می دهد همه اینها به معنی داشتن سیستم ایمنی قوی تر و همچنین اثرات فیزیکی کمتری از تنش است.

2. تمرین خوب داخلی از فواید خنده:

خنده ی شکمی خوب باعث ورزش دیافراگم می شود، روی عضلات شکم کار می کند و حتی شانه ها را از کار می اندازد و بعد عضلات را آرام تر می کند. حتی تمرین خوبی برای قلب است. 100 بار خنده معادل 10 دقیقه ورزش قایقرانی یا 15 دقیقه دوچرخه سواری است!

 فواید خندیدن چیست

فواید فوق العاده خنده و خندیدن

3. رهایی فیزیکی با خندیدن:

آیا تا به حال احساس کرده اید که مجبور به خنده یا گریه هستید؟ آیا پس از یک خنده خوب احساس رهایی را تجربه کرده اید؟ خنده رها سازی فیزیکی و عاطفی را فراهم می کند.

4. قاب مثبت ذهنی از فواید خنده:

خنده تمرکز را از خشم، گناه، استرس و عواطف منفی بر می دارد اینکار شما را خوشحال می کند و در چارچوب مثبت ذهنی قرار می دهد.

5. چشم اندازتان را تغییر می دهد:

محققان دریافتند که پاسخ ما به حوادث استرس زا می تواند از طریق اینکه آیا ما چیزی را به عنوان یک "تهدید" یا "چالش" می بینیم، تغییر می کند.طنز میتواند چشم انداز روشنفکرانه ای به ما بدهد و به ما در مشاهده وقایع به عنوان "چالش ها" تغییر دهد، به این ترتیب آنها را کم تر تهدید کننده و بیشتر مثبت می سازد.

 خندیدن برای سلامتی

فواید شگفت انگیز خنده 

6. مزایای اجتماعی خندیدن:

خنده مسری است، بنابراین هرچه افراد خوش خنده تر بیشتری را به زندگیتان وارد کنید، بیشتر می خندید. با بهتر کردن خلق و خوی کسانی که در اطراف شما هستند، می توانید سطوح استرس خود را کاهش دهید و احتمالا کیفیت تعامل اجتماعیتان را بهبود ببخشید و حتی میزان استرس شما را کاهش می دهد!

بهتر است که بیشتر لبخند بزنید، اینگونه دیگران نیز بیشتر لبخند خواهند زد ، دیدن یک لبخند چیزی است که به عنوان "اثر هاله" نامیده می شود، که به ما کمک می کند تا دیگر رویدادهای شاد زندگیمان را واضح تر به یاد بیاوریم و احساس خوشحالی، حس مثبت و انگیزه بیشتری داشته باشیم.

7. خندیدن برای مبارزه بهتر با بیماری ها:

افرادی که خوش بین هستند (که خوش خنده هم هستند!) دارای سیستم ایمنی قوی تر هستند و در واقع قادر به مبارزه بهتری با بیماری می باشند ،نسبت به افراد بدبین. این تحقیق بسیار روشن است - از تعاریف علوم اجتماعی نیست - رابطه ای بین نگرش های خوش بینانه و سلامت خوب وجود دارد و به روش های مختلف اندازه گیری شده است. به طور کلی، دانشمندان متوجه شده اند که مردم خوش بینانه سالم تر هستند ، آرایش بیولوژیک آنها متفاوت است و سیستم ایمنی قویتری دارند.

8. زندگی طولانی تر از فواید خنده:

با توجه به تحقیقات اخیر منتشر شده در آرشیو روانپزشک عمومی، سالخوردگان خوش بین، افرادی که انتظارات خوب داشتند (به جای چیزهای بد) دیرتر از بدبین ها می میرند.در واقع، در میان شرکت کنندگان در مطالعه سنی بین 65-85 ساله ها، کسانی که بیشتر خوش بین بودند، 55 درصد دیرتر از افراد بدبین تر به دلایل مختلف فوت می کردند.بیشتر اوقات، بعد از اینکه محققان نتایج را بر اساس سن، وضعیت سیگار کشیدن، مصرف الکل، فعالیت بدنی و دیگر اقدامات بهداشتی تنظیم کردند، افراد خوشبین 71 درصد احتمال مرگ کمتری از بدبین ها را داشتند!

 فواید خنده

با خنده، زندگی طولانی تری داشته باشید

9. حس آن مانند خوردن 2000 تکه شکلات است :

بر اساس مطالعات بنیاد سلامت دندانپزشکی بریتانیا، یک لبخند به همان اندازه تحریک کننده است که خوردن 2000 تکه شکلات است.نتایج بدست آمده پس از آنکه دانشمندان فعالیت های مغز و قلب را در داوطلبان اندازه گیری کردند، تصاویری از افراد خندان نشان داده شد که پول و شکلات به افراد می دهد.مردم مدتها توجه خاصی به این واقعیت داشته اند که لبخند افزایش شادی را در خود فرد و اطرافیانش سبب می شود.

10. خنده کاملا مجانی است :

حتی یک ریال هم هزینه ندارد و بسیار مسری می باشد پس شما بدون صرف هیچ هزینه ای به سلامت جسم و روح خود کمک می کنید پس بی دلیل بخندید.

11. خنده سلامت، خلاقیت و حافظه را بهبود می بخشد:

دکتر ویلیام فرای از دانشگاه استنفورد می گوید:"طنز و خلاقیت در راه های مشابه کار می کنند". با ایجاد روابط بین این دو مورد بی ربط، شما کل مغزتان را درگیر می کنید ؛طنز به سرعت کار می کند.

 good laugh

خندیدن چه فوایدی دارد؟

12. طنز سریع عمل می کند:

کمتر از نیم ثانیه پس از قرار گرفتن در معرض چیزی خنده دار، از طریق عملکردهای مغز بالاتر از قشر مغزی، موجی الکتریکی حرکت می کند. نیمکره چپ کلمات و سازه های شوخی را تجزیه می کند، نیمکره راست معنی جک را میگیرد، لوب احساسی تصویر آن را می سازد، سیستم احساسی( لیمبیک) شما را خوشحال تر می کند و قسمت حرکتی باعث خنده یا لبخندتان می شود.

13. پر کردن خنده در زندگی:

خنده سرگرم کننده است و زندگی شما را با شادی و خوشی پر می کند زمانی که می بینید کسی می خندد، احساس خوبی پیدا می کنید. غنی یا فقیر، سالم یا بیمار، جوان یا پیر، ضعیف یا قوی، مرد یا زن، خوب یا بد، همه از خنده لذت می برند یک خنده خوب بهترین دارو برای همه چیزهاست حتی اگر بیمار نباشید.

14. بروز واقعی احساسات از فواید خنده:

از طریق خنده، شما می توانید احساسات واقعی خود را بیان کنید و پس از آزاد شدن احساسات خود از طریق خنده، احساس آرامش و خوبی پیدا می کنید. زندگی پر از چالش ها و مشکلات است شما می توانید توانایی خنده و بازی با مشکلات را داشته باشید.

 خندیدن چه فوایدی دارد

فواید خندیدن برای سلامتی بدن 

15. خلاص شدن از استرس با خندیدن:

خنده کمک می کند تا از استرس ذهنی خلاص شوید ؛ ذهن شما را از افکار استرس زا آزاد می کند، بنابراین می توانید به خوبی و مثبت فکر کنید. این توانایی فکر کردن و تصمیم گیری مثبت باعث می شود تا احساس اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید و هنگامی که به افکار مثبت خود عمل می کنید، رفتار شما بهبود می یابد و مردم اعتقاد به تصور مثبت و اعتماد به نفس خود را آغاز می کنند.

16. مزایای سلامت احساسی خندیدن:

طنز خنده را تولید می کند که خلق و خوی شما را بهبود می دهد و به شما احساس خوب می دهد ، این احساس برای مدت زمان طولانی باقی می ماند، حتی پس از توقف خنده.افق های ذهنی برای خنده گسترش پیدا می کند و به شما کمک می کند چشم انداز مثبت و خوش بینانه در زمان های دشوار داشته باشید این، باعث توازن احساسی شما می شود و به شما اجازه می دهد تا در هر رویدادی طنزی را ببینید.

17. مزایای سلامت روانی از فواید خنده:

خنده باعث بهبود خلق و خوی شما می شود. شما را آرام می کند و اضطراب و ترس را از بین می برد. استرس بزرگترین دشمن سلامت بدن است. خنده استرس را از ذهن و بدن شما حذف می کند و دلیلی برای شادی شماست. وقتی می خندید، احساسات ناراحت کننده حل می شوند، بنابراین انرژی ذهنی و فیزیکی خود را هدر نمی دهید.

شما قادر به تمرکز بیشتری خواهید بود و از نظر ذهنی و فیزیکی بهتر خواهید بود.

 فایده خنده

مزایای سلامت روانی

18. پیوند خانوادگی از فواید خنده:

خنده های باهم و مشترک و جلسات تعامل با همسر و فرزندان یک جزء ضروری از داشتن روابط مثبت، پر جنب و جوش، سالم و قوی است ؛ ما می توانیم تلاش های عمدی و آگاهانه ای را انجام دهیم تا دیدارها و رویدادهای طنز آمیز، بازیگوشانه و خنده دار را به طور مرتب در میان اعضای خانواده خود داشته باشیم. این امر زندگی زوج را بهبود می بخشد و والدین و کودکان را به یکدیگر نزدیک تر می کند.

19. مزایای اجتماعی خنده:

صحبت های طنز و خنده دار در میان مردم، روابط را بهبود می بخشد و یک پیوند بین یکدیگر ایجاد می کند ؛ با هم نشستن و لذت بردن از محیط خنده دار و طنز آمیز، استرس، ناامیدی و اختلافات را حذف می کند.

به طور کلی می توانیم بگوییم که خنده کمک می کند تا جنبه های رفتار اجتماعی زیر را بهبود ببخشید:

الف. دیگران را به ما جذب می کند.

ب. روابط را تقویت می کند.

ج. کمک به خنثی کردن تعارض می کند.

د.کار گروهی را بهتر می کند.

ه. باعث ترویج پیوند گروهی می شود.

20. فواید خنده برای سلامت جسمی:

خنده باعث ایجاد تغییرات سلامت جسمی در بدن می شود ؛ وقتی می خندیم، یک ماده شیمیایی به نام اندورفین آزاد می شود. این ماده شیمیای برای تولید حس خوب و شاد می شود.آندورفین ها یک احساس کلی خوشی را به وجود می آورند و حتی می توانند به طور موقت درد را از بین ببرند.خنده همچنین درد بدن را کاهش می دهد، ماهیچه ها را شل می کند و هورمون استرسی را کاهش می دهد. بسیاری از پزشکان می گویند که خنده می تواند تا حدی به جلوگیری از بیماری قلبی کمک کند.

 Laugh

تغییرات سلامت جسمی با خنده 

برخی فواید دیگر خندیدن

زمانیکه می خندید به طور خودکار عمیق تر نفس می کشید و به این ترتیب میزان اکسیژن بیشتری وارد خون شما می شود

خندیدن عمل سوزاندن کالری در بدن را تقویت کرده و به آن شدت می بخشد پس راهی است راحت و بدون دردسر برای کاهش وزن.

وقتی می خندید گردش خون در قلب و سراسر اندام ها شدت می گیرد و برای همین نیز متخصصین پیشنهاد می کنند، صبح ها بعد از بیدار شدن از خواب تا جایی که می توانید با قدرت بخندید.

بدن حتی بعد از پایان خنده حس خوبی دارد؛ شریان ها گشاد می شوند، فشارخون همچنان کاهش می یابد و وضعیت آرامش غالب می شود. برگرفته از سایت نمناک

16متفکر بزرگ جهان درباره هدف از زندگی چه می‌گویند؟

هدف از زندگی چیست؟ یادم می‌آید، این سؤال را وقتی همه‌ی خانواده دور هم شام می‌خوردیم، خواهرم از پدر پرسید و فکر می‌کنید پدرم در جواب چه گفت؟ «چرا همچین سؤال سختی می‌پرسی؟» بله! این هوشمندانه‌ترین جوابی بود که شاید پدرم می‌توانست در پاسخ به پرسشی بدهد که خودش هم دقیقا جوابش را نمی‌دانست!

این پرسش و هزاران پرسش دیگر درباره‌ی هدف از زندگی ممکن است ذهن شما، من یا هر کس دیگری را به خودش مشغول کند. چرا اینجاییم؟ ماهیت زندگی چیست، پول در آوردن و پول خرج کردن؟ چرا ۱۵‌-‌۱۶ سال از عمرمان را صرف درس خواندن می‌کنیم، حدود ۸۰۰۰۰ ساعت کار می‌کنیم و در نهایت چرا تولید مثل می‌کنیم و چرا بعد از ما نسل بعدی و نسل بعدترش هم همین کار را ادامه می‌دهند و این روند همچنان ادامه دارد؟ اگر دلیل هیچ‌کدام از اینها را نمی‌دانیم، پس چرا انجام‌شان می‌دهیم؟

باید هدف بزرگ‌تر و ارزشمندتری وجود داشته باشد. با من موافق نیستید؟

برای رسیدن به پاسخ مناسب‌تر به سؤال «هدف از زندگی‌ چیست؟» و رفع ابهامات بیشتر درباره‌ی این سؤال‌ با ما و این نوشته همراه باشید. قصد داریم پاسخ ۱۶ نفر از کسانی را که به این پرسش پاسخ گفته‌اند و به نظر می‌رسد هدف از زندگی خود را یافته‌اند، با هم بخوانیم. از تمام این افراد فقط یک سؤال پرسیده شده: «هدف از زندگی چیست؟» و باید اعتراف کنم که بسیاری از پاسخ‌ها فراتر از یک جواب هستند. دوستان عزیزم توصیه می‌کنم جواب لومینیتا را با دقت بخوانید، من هنوز هم هر بار جوابش را می‌خوانم به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرم.



۱. دالایی لاما (The Dalai Lama)

هدف از زندگی شاد بودن است

«شادبودن، هدف واقعی زندگی است.»

قدیسی به نام دالایی لاما، با نام تنزین جیاتسو، در حال حاضر رهبر بوداییان تبت است. دالایی لاما در واقع لقبی است که به رهبران بوداییان داده می‌شود، تنزین جیاتسو یک طبیب روح است و پیام همیشگی‌اش صلح و شفقت برای تمام مردم دنیاست.

«من معتقدم هدف واقعی زندگی، شاد بودن است. هسته‌ی وجودی ما قناعت است و من با توجه به تجربه‌ی ناچیزم دریافته‌ام، هر چه بیشتر به خوشحالی دیگران توجه کنیم، احساس خوب‌تری درون‌مان ایجاد می‌شود. حس محبت به دیگران خودبه‌خود ذهن را آرام می‌کند و ترس و ناامنی از شما دور می‌شود و این احساس به شما قدرت می‌دهد با هر گونه مانعی که با آن روبه‌رو می‌شوید، مقابله کنید و این منشأ اصلی موفقیت در زندگی است، چون ما تنها موجودات روی زمین نیستیم. این اشتباه است که همه‌ی آرزوهای‌مان در شادمانی خودمان خلاصه شود. البته نباید بیرون از خودمان به دنبال خوشحالی باشیم، این رمز گسترش آرامش درونی است.»



۲. استیو پاولینا (Steve Pavlina)

«هدف از زندگی، کشف و تجربه است.»

استیو پاولینا در ۱۹ سالگی در یک سلول انفرادی زندانی شد، ولی تصمیم گرفت به دنبال رشد شخصیتی خود برود. در نهایت، تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین وبلاگ‌نویسان موفق دنیا در زمینه‌ی توسعه‌ی فردی شد. اگر می‌خواهید سری به وبلاگ او بزنید توصیه می‌کنم حتما وقت‌تان را تنظیم کنید، چون محتوای وبلاگ او به شدت اعتیادآور است.

۳. بایرون کیتی (Byron Katie)



«برای درک بهتر اینکه هدف از زندگی چیست، باید بدانیم واقعا هدف از زندگی چه چیزی نیست.»

بایرون کیتی فردی به شدت افسرده بود که دست به خودکشی هم زده بود، اما زمانی‌ که به درستی درک کرد چگونه می‌تواند زندگی‌اش را تغییر دهد، توانست به تمام رنج‌هایش غلبه کند. چیزی که او درک کرده بود این است: «زمانی‌‌ که افکار بد را باور کنید، باعث ناراحتی‌تان می‌شوند، اما اگر به آنها اهمیت ندهید دیگر رنج نمی‌برید. این یک فرآیند بسیار ساده و در عین‌حال بسیار قدرتمند است، اما مطمئن باشید، جواب می‌دهد! من به شدت توصیه می‌کنم که فقط «خوب» فکر کنید».



۴. کریس گیل‌بیو (Chris Guillebeau)

هدف از زندگی شاید یک جفت چکمه و گربه‌ ها باشند

«هدف از زندگی، شاید یک جفت چکمه و گربه‌ها باشند.»

جواب کریس شاید کمی عجیب باشد، اما تعجب نکنید، چون خودش هم آدم خاصی است. او نمونه‌ی زنده‌ و واقعی کسی است که می‌تواند به شما ثابت کند دلیلی ندارد، در زندگی از همان رویه‌ای پیروی کنید که دیگران پیروی می‌کنند. لزومی ندارد مثل دیگران باشید. این مرد یاغی معتقد است اگر بخواهی، می‌توانی اجازه ندهی هیچ عامل بیرونی تو را محدود کند و بال و پرت را ببندد. این مرد تمام کشور های دنیا را دیده است، هر ۱۹۳ کشور جهان را، پس طبیعی است که حداقل یکی دو راز درباره‌ی زندگی بداند. می‌توانید ویدیو او به نام چکمه‌ها و گربه‌ها (boots and cats) را در یوتیوب ببینید.

۵. کریستی ماری شلدون (Christi Marie Sheldon)

«تنها هدف زندگی که‌ می‌‌تواند ارضاکننده‌ی روح آدمی‌ باشد، عشق است. اجازه بدهید آنچه روح‌تان را لبریز از شادمانی می‌کند راه را به شما نشان‌ بدهد. این تمام کاری است که باید انجام بدهید؛ فرصت‌ها را رهبری کنید!»

کریستی مهارت جالبی دارد. فقط کافی است به یک نفر نگاه کند تا بفهمد او هدفی در زندگی‌اش دارد یا نه. او یک انرژی درمان‌گر پیشرو و همین‌طور یک متخصص کشف و شهود است. رسالت او در این جهان فرستادن عشق و انرژی مثبت برای همه‌ی انسان‌هاست!



۶. متیو سیلور (Matthew Silver)

«خداوند به ما قدرت تصمیم‌گیری و اراده داده است، اما باید از قلب‌مان برای یافتن آن استفاده کنیم.»

اگر روزی در شهر نیویورک مردی را دیدید که زیرپوشش را دور یک حیوان پیچیده و پرسه می‌زند، آهنگ‌های سرگرم‌کننده می‌سازد و به شما می‌گوید دم را غنیمت بشمارید، بدانید متیو را دیده‌اید! او یک آرتیست خیابانی شناخته‌شده‌ است، اما معمولا با یک دیوانه اشتباه گرفته می‌شود. به جرأت می‌توان گفت، متیو که پیام‌آور عشق و زندگی کردن در لحظه و اکنون است در شهر شلوغ و بی‌دروپیکری مثل نیویورک از همه عاقل‌تر به حساب می‌آید.

۷. رالف اسمارت (Ralph Smart)

هدف از زندگی تبدیل شدن به بهترین نسخه خود است

«باور دارم هدف از زندگی این است که به بهترین نسخه‌‌ی خودمان تبدیل شویم.»

رالف کسی است که عمیقا در مفهوم زندگی غرق شده است و ما را تشویق می‌کند از تمامی تصورات و ادراکات فراتر برویم. او از طریق کانل یوتیوبش به نام اینفینیت واترز (Infinit Waters) به افراد کمک می‌کند تا بتوانند آگاهی خود را گسترش دهند و پتانسیل واقعی خود را به کار بیاندازند.



۸. پارکر هسر (Parker Heuser)

«هدف از زندگی کشف محیط اطراف‌تان است، کشف خودتان و آنچه آموخته‌اید. پیرو قلب‌تان و تکامل معنوی خود باشید.»

پارکر و دوستانش، الکسی، گمبل و مکس گاتفیلد، افراد پرانرژی در زندگی هستند! افراد زیادی در شبکه‌های اجتماعی از ویدیو‌های ماجراجویانه‌ی و پراشتیاق آنها برای سرگرمی الهام می‌گیرند. می‌توانید ویدیوی «۳سال مسافرت در ۳ دقیقه» آنها را ببینید و لذت ببرید. این ویدیو حال شما را خوب می‌کند و سر شوق‌تان می‌آورد.

می‌خواهم کمی درباره‌ی پاسخ پارکر با شما صحبت کنم؛ دوستان عزیزم محیط اطراف‌تان را کشف کنید، درباره‌ی جهان بیاموزید، هر کشور دیگری را که می‌توانید ببینید، دانش خود را با درک سازوکار ذهن و اینکه چگونه می‌توانید توانایی ذهن و استعدادتان را بالاتر ببرید، گسترش دهید. خودتان را کشف کنید، ببینید به چه چیزهایی علاقه دارید؟ چه چیزی برای‌تان خوب است؟ بزرگ‌ترین تفریح‌تان چیست؟ آیا به معنای واقعی زنده هستید و زندگی می‌کنید؟ پیرو قلب خود باشید، کارهایی را انجام دهید که خوشحال‌تان می‌کند، روح‌تان را مثل یک پروانه پرواز دهید و مثل یک جسم شناور، احساس سبکی کنید و در نهایت با آگاهی حقیقی در پی تکامل معنوی خود باشید.

واقعیت انسان روح اوست، نه جسم مادی‌اش و زندگی که ما می‌شناسیم فقط یک گام به سوی تکامل معنوی بشری است؛‌ بنابراین هدف از زندگی این است که برای بهتر شدن هر کاری که می‌توانیم انجام دهیم و در نهایت با آگاهی حقیقی خود را برای زندگی بعدی آماده کنیم.



۹. بری دونپورت (Barrie Davenport)

«هدف از زندگی، آگاهانه و عاشقانه زیستن در لحظه است، بی‌پروا عشق ورزیدن، همیشه آموختن و به دنبال ماجراجویی و رشد بودن و گسترش صلح و مهربانی در تمام طول مسیر زندگی.»

بری مشتاق کمک به افرادی است که می‌خواهند خودشان را پیدا کنند. او به آنها کمک می‌کند شور و اشتیاق بیشتری در زندگی داشته باشند. توصیه‌های عملی و کاربردی او به افراد کمک می‌کند، الهام‌بخش روح خود باشند و آنها را برای حرکت در مسیر مورد نظرشان هدایت می‌کند.

۱۰. گری واینرچوک (Gary Vaynerchuk)

هدف از زندگی میراثی است که مثل ستاره‌ی شمالی همه‌ی خانواده‌ی مرا در آینده هدایت خواهد کرد

«هدف از زندگی میراثی است که مثل ستاره‌ی شمالی همه‌ی خانواده‌ی مرا در آینده هدایت خواهد کرد.»

گری مؤسس یک کمپانی سریال‌های بلند و کارفرمای یک رسانه‌ی اجتماعی است. او عاشق به واقعیت تبدیل کردن احساسات است. تمام سعی او این است که به انسان‌ها نشان بدهد در این عصر اینترنت هیچ بهانه‌ای برای انجام ندادن کارهایی که خوشحال‌مان می‌کند وجود ندارد.

۱۱. جاستین ماسک (Justine Musk)

«هدف از زندگی ترویج استعداد‌ها و موهبت‌های خود و تلاش برای کسب دانش درونی و ارتقا روح‌‌تان در تمام مدت عمر است: این هدف، چیزی است که شما زمانی و در جایی انجامش می‌دهید و ماهیت شما را نمایان می‌کند. این خدمتی است که دیگران به شما می‌کنند. مراقبت از خودتان در واقع مراقبت از جهان است.»

کسی که زندگی را اینگونه می‌بیند، شخصی است که تصادف اتومبیل او را بیدار کرد. وقتی ۸ سال از زندگی مشترکش با کارآفرین برجسته، ایلان ماسک گذشت، او حس کرد که نقش او فقط یک همسر خوشگل و جذاب در حاشیه است. پس تصمیم گرفت در سایه‌ی همسر موفقش نماند و خودش رهبر داستان زندگی خود باشد و امروز او یک نویسنده‌ی با استعداد، قدرتمند و پرشور است.



۱۲. الکس بلک ول (Alex Blackwell)

«هدف از زندگی عشق ورزیدن بدون توقع و رسیدن به این باور است که شما همیشه شایسته‌ی دریافت عشق هستید.»

الکس در آستانه‌ی طلاق دریافت که باید تغییرات اساسی در زندگی‌ خود ایجاد کند. هر چند او نتوانسته بود ازدواجش را نجات دهد (و آن را تبدیل به یک چیز خوشحال‌کننده کند)، اما تصمیم گرفت تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار بدهد. او در وبلاگ خودش، آشکارا و صادقانه تجربیات سفرهایش را برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی با دیگران به اشتراک می‌گذارد.

۱۳. ویل مایکل (Will Mitchel)

هدف از زندگی خودشکوفایی است

«هدف از زندگی، خودشکوفایی است؛ شکل دادن جهان در نگاه‌مان از طریق دستیابی به آنچه پتانسیل واقعی ماست.»

ویل از ۱۲ سالگی و از زمانی که مدرسه می‌رفت کسب وکار خود را ساخت، او یک کارآفرین اینترنتی است و هم اکنون با بهترین دوستش، کایل اشنرودر، «بروس استارت‌آپ» را با هدف کمک به کاریابی و ساختن کسب و کار موفق برای افراد راه‌اندازی کرد. پیام اصلی این استارت آپ این است: شما نیازی به کار ندارید.

۱۴. جاشوا بیکر (Joshua Becker)

«هدف از زندگی، خدمت به دیگران است.»

چند سال پیش، جاشوا و خانواده‌اش از شر بیش از ۷۰درصد از اموال و دارایی‌های خود خلاص شدند. آنها دریافته بودند چیزهای کمتر به معنای زندگی بیشتر است. حالا این معلم (گوروی) مینیمالیست به افراد در ساده‌تر کردن زندگی‌شان کمک می‌کند تا اجازه بدهند فضای بیشتری برای چیزهای واقعا مهم‌تر باز شود.



۱۵. لومینیتا ساویز (Luminita Saviuc)

هدف از زندگی دوست داشتن حقیقی است

«هدف از زندگی دوست داشتن حقیقی است.»

او کیست؟ لومینیتا در هدف خلاصه می‌شود. کلمات او که حاصل معرفت و حکمت هستند، مانند یک عصای جادویی قلب مردم سراسر جهان را لمس می‌کند. اگر هنوز او را نمی‌شناسید توصیه می‌کنم مقاله‌ی محبوب او را با عنوان «۱۵ چیزی که برای شاد بودن باید ترک‌شان کنید» بخوانید که بیش از ۱/۲ میلیون بار در فیس بوک به اشتراک گذاشته شده است.

هدف از زندگی چیست؟ عشق… عشق حقیقی. به یک عاشق واقعی تبدیل شوید و آنگاه از خود پرتو‌های عشق را به اطراف بتابانید. به کسانی‌ که دوست‌تان دارند، عشق بورزید و همین‌طور به کسانی‌که دوست‌تان ندارند! لازم نیست حتما سزاوار عشق ورزیدن باشند، باید عشق بورزید، چون این تنها چیزی است که می‌توانید به دیگران ببخشید. به دنبال فرصت برای عشق ورزیدن باشید، بدون توجه به اینکه در کجا یا مشغول چه کاری هستید. شاید نتوانید به کسی کمک کنید، اما می‌توانید یک عشق پرقدرت را بعد از چیزهایی که می‌بینید و انجام می‌دهید، حس کنید.

زندگی عشق است و عشق زندگی است، وقتی عشق بیشتری در رگ‌های ما جاری‌ شد، تبدیل به نشاط بیشتر می‌شود، دید ما را روشن‌تر می‌کند و این وقتی ساده‌تر می‌شود که نه تنها به قلب و روح‌خودمان، بلکه به قلب و روح هر موجود زنده‌ای که روی این سیاره زندگی می‌کند، متصل شویم.

در وهله‌ی اول ممکن است آدم‌ها بسیار متفاوت از یکدیگر به‌ نظر برسند، اما هسته‌ی وجودی همه‌ی ما یکسان است. هسته‌ی وجودی همه‌ما یکی است، همه‌ی ما از یک مسیر عمیق و قدرتمند با یکدیگر در ارتباطیم. اساس هسته‌ی وجودی ما یکسان است، همه‌ی ما از یک نوع نژاد بشر هستیم.

هیچ جدایی به جز جدایی که در ذهن ما و از روی ترس از وابستگی شکل می‌گیرد، وجود ندارد. اگر اجازه بدهیم عشق به قلب‌مان بازگردد، همه با عشق یکی می‌شویم و زندگی‌مان از همان نقطه دوباره آغاز می‌شود، پس این خود ما هستیم که دنیای اطراف‌مان را می‌شناسیم و در نهایت درک می‌کنیم که ما در این جهان زندگی می‌کنیم و این جهان هم در ما خلاصه می‌شود… همه‌ی ما یکی هستیم.




۱۶. برندان بیکر (Brendan Baker)

«هدف از زندگی ساختن چیزی متفاوت است، متفاوت و مثبت!»

برندان در جوانی در شغلش به موفقیت رسید. او خیلی زود دریافت، رسیدن به موفقیت لزوما رسیدن به شادمانی برابر با دیگران نیست. مفهومی که او به آن دست یافت باعث شد به دیگران در جهت منافع‌شان کمک کند.

این می‌تواند به معنای چیزی متفاوت در یک فرد، جامعه، محیط زیست یا کل جهان باشد. زندگی واقعی زمانی آغاز می‌شود که به هدف والاتری، فراتر از خودتان متصل می‌شوید.

سؤال بزرگی که در پاسخی ساده نهفته است

ممکن است هدف از زندگی، سؤال دشواری به نظر برسد (پدرم تنها کسی نیست که جواب این سؤال را نمی‌دانست). بسیاری از ما احتمالا زمان بیشتری را صرف فکر کردن به این پرسش خواهیم کرد.

اما با نگاهی به پاسخ‌های داده شده، می بینیم چندان هم پیچیده به نظر نمی‌رسد. خدمت به دیگران، عشق بی‌قید و شرط، تصور کردن و درک همه‌ی پتانسیل وجودی‌مان. همه‌ی اینها در یک چیز خلاصه می‌شود: احساس خوب!

وقتی خوب درباره‌اش فکر کنیم، می‌بینیم چه چیزی بهتر از حس شور و شوق و داشتن هیجان در کل زندگی است؟ اینکه کسی را دوست داشته باشیم و بدانیم که او هم ما را دوست دارد؟ چه چیزی بهتر از حس زنده بودن، آزادی و پرانرژی بودن در تمام زندگی است؟

برای من، وجود هزاران هزار احساس خوب که در تمام مدت عمرم در این سیاره وجود دارد، دلیل خیلی خوبی برای زندگی است.

برگرفته از: finerminds

بزرگ مردی به نام جبار باغچه بان

بیوگرافی جبار باغچه بان، بنیان‌گذار مدرسه ناشنوایان

جبار باغچه بان

 

جبار باغچه بان

بیوگرافی جبار باغچه بان، بنیان‌گذار مدرسه ناشنوایان
میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان (۱۲۶۴، ایروان – ۴ آذر ۱۳۴۵، تهران) بنیان‌گذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز است. او همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران می باشد.
 
نام اصلی : میرزا جبار عسگرزاده

زمینهٔ کاری : مبتکر آموزش ناشنوایان در ایران، پایه گذار آموزش و پرورش پیش دبستانی و از پیشگامان شعر و ادبیات کودکان.

زادروز : ۱۲۶۴

ایروان, امپراتوری روسیه

فوت : ۴ آذر ۱۳۴۵تهران

فرزندان : ثمین باغچه‌بان . ثمینه باغچه‌بان و پروانه باغچه‌بان

زندگینامه

جبار عسگرزاده، معروف به جبار باغچه بان، در سال ۱۲۶۴ شمسی در ایروان، از ایالات قفقاز، به دنیا آمد. پدر و جد وی از اهالی تبریز بودند. پدرش قناد، معمار و مجسمه ‌ساز بود و در نقل داستانهای کهن و اشعار شاهنامه تبحر داشت. مادربزرگش، “بنفشه”، زنی باکفایت، طبیب محل و شاعره بود. این دو نقش مهمی در پرورش استعدادهای هنری و خلاقیت جبار داشتند. تحصیلات وی به شیوه سنتی و مکتبخانه‌ای بود. او در پانزده سالگی مجبور به ترک تحصیل شد و به حرفه ‌های پدرش روی آورد و در سال ۱۲۸۴ شمسی، به دلیل درگیریهای مذهبی، به زندان افتاد. در آنجا، هفته‌ نامه “ملانهیب” و سپس “ملاباشی” را می ‌نوشت و مصور می‌ کرد و به کمک همزنجیر و همبندش برای فروش به خارج از زندان می ‌فرستاد. زندان در افکار و معتقدات او تغییرات بنیادی پدید آورد و از آن پس، با عشق به آرمان صلح و انساندوستی، فعالانه وارد زندگی فرهنگی و اجتماعی شد. باغچه ‌بان در اواخر عمر، “جمعیت سلام” یا “گرامیداشت” را با نیت تشویق مردم به تجلیل از نیکوکاران در زمان حیاتشان، تأسیس کرد و جزوه “آدمی اصیل” را در این باره منتشر ساخت. وی سر انجام در سال ۱۳۴۵ درگذشت.

آغاز فعالیتهای ادبی

باغچه ‌بان تعلیم و تربیت زنان و کودکان را مهم می‌ شمرد و به رغم مخاطرات موجود، پنهانی به تدریس سرِخانه دختران می ‌پرداخت. از اولین آثار او برای کودکان داستانهای منظوم “قیزیللی یاپراق”(برگ زراندود) و “بایرامچیلیق”(مژده ‌رسانی عید) بوده است. این آثار، با نام جبار عسکرزاده، متخلص به عاجز، درسال ۱۲۹۰ شمسی در ایروان چاپ شد. وی، در همین اوان، با نوشتن مقالات و سرودن اشعار، همکاری خود را با روزنامه فکاهی “ملانصرالدین” آغار کرد و در سال ۱۲۹۱ شمسی به نشر هفته ‌نامه فکاهی “لک‌ لک” در ایروان پرداخت.

باغچه بان در ایران

میرزا جبار با آغاز جنگ بین ‌الملل اول و کشمکشهای خونین میان مسلمانان و ارامنه، ناگزیر به ترکیه مهاجرت کرد. در آنجا، ابتدا تحویلدار و سپس فرماندار شهر ایگدیر شد؛ ولی چندی بعد ناگزیر به قفقاز بازگشت. وی در سال ۱۲۹۷ شمسی، در شهر نوراشین، از توابع ایالت ایروان، مدرسه‌ای تأسیس کرد که به علت آشفتگی اوضاع دیر نپایید. در سال ۱۲۹۸ شمسی، بر اثر شدت گرفتن خونریزیها در قفقاز، با خانواده خود به ایران آمد.

باغچه ‌بان خدمات فرهنگی خود را، به عنوان معلم کلاس اول، در مدرسه “احمدیه” مرند آغاز کرد و دیری نگذشت که نحوه کار وی و پیشرفت شاگردانش جلب توجه نمود. اولین اثر او در ایران نمایشنامه “خرخر” بود که برای شاگردانش نوشت و در مدرسه اجرا کرد. در ایران زمان، امتیاز تأسیس یک دبستان دخترانه را گرفت؛ ولی، به سبب مخالفتهای متعصبان، موفق به افتتاح آن نشد.

اقدامات نوین آموزشی

میرزا جبار در سال ۱۲۹۹ شمسی، به جهت حسن شهرتش، بنا به دعوت رئیس فرهنگ آذربایجان، به تبریز رفت و در آنجا به کار خود ادامه داد. در این زمان، با روش تازه خویش نوشتن کتاب اول را برای کودکان آغاز نهاد. وی برای تدریس مواد گوناگون درسی، وسایل سمعی و بصری ساخت و کتاب الفبای آسان را برای تدریس فارسی به ترک‌ زبانان بزرگسال نوشت. او، با همکاری همسر و همکارش، “صفیه میربابایی”، به تدریس دختران در کلاسهای مخصوص نیز موفق شد. وی، در این زمان، “جمعیت حمایت معلمین” و “جمعیت تئاتر” را تأسیس کرد و نمایشنامه‌های انتقادی، از جمله “حیات معلمین” و “اِرکک خالاقیزی”(خاله ‌قزی‌ نَر)، را نوشت.

تأسیس باغچه اطفال و آموزش به ناشنوایان

باغچه ‌بان در سال ۱۳۰۳ شمسی، بنا به پیشنهاد رئیس فرهنگ آذربایجان، کودکستانی به نام “باغچه اطفال” در تبریز تأسیس کرد و نام خانوادگی خود را از عسگرزاده به باغچه‌ بان تغییر داد. وی، برای کودکان، بازیها و کاردستیهای جدید و تزئینات و صورتکهای گوناگون ساخت و شعر، سرود و نمایشنامه نوشت، و به یاری همسرش، که با موسیقی آشنا بود، در کودکستان نمایشهای آهنگین اجرا کرد.

باغچه ‌بان درسال ۱۳۰۵، با توجه به حالات یک کودک ناشنوا در “باغچه اطفال” به فکر تدریس به ناشنوایان افتاد و کار تدریس به کر و لالها را با سه پسر ناشنوا آغاز کرد. وی در آموزش ناشنوایان هیچگونه تجربه قبلی یا دسترسی به کتاب و مقالاتی در این باره نداشت. او، در پرتو تجربه شخصی، به نقش مهم حس‌ باصره و لامسه در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. صداهای زبان فارسی را به دو دسته حنجره‌ای(آوایی) و تنفسی(بی‌آوا) و هر یک از این دو گروه را به ممتد و غیر ممتد تقسیم کرد. وی “الفبای دستی گویا” را، که در نوع خود در جهان بی ‌نظیر بوده است، بر پایه ویژگی صداها و شکل حرفها ابداع کرد. در این الفبا، بر خلاف بعضی الفباهای دستی دیگر، از یک دست استفاده می ‌شد. این نشانهای دستی، ضمن اینکه کمک به لبخوانی بوده، وسیله‌ای برای تعلیم و اصلاح تلفظ نیز می باشد.

 

کودکستان شیراز و چند نمایشنامه انتقادی

باغچه ‌بان، به‌ رغم خدمات فرهنگیش، مجبور به ترک تبریز شد و در سال ۱۳۰۶ به دعوت رئیس فرهنگ فارس به شیراز رفت. در همان سال، “کودکستان شیراز”را تأسیس کرد و به نوشتن شعر، چیستان و نمایشنامه‌های گوناگون پرداخت که، از آن میان، مجموعه شعر زندگی کودکان و نمایشنامه “گرگ و چوپان” را در سال ۱۳۰۸ و نمایشنامه “پیروترب‌ و خانم‌ خزوک” را درسال ۱۳۱۱ خود مصور و چاپ کرد و وسایل و بازیهای گوناگونی برای پرورش حافظه، حواس و اندامهای تکلم ساخت. برنامه کودکستانش شامل ورزش، گردش در کوه و صحرا، تمرین رختشویی، تعلیم بنایی و خشت ‌زنی و مجسمه سازی و کار بافتنی و آداب معاشرت و غیره بود. در همین زمان، کار تئاتر را نیز ادامه داد و با همکاری “نصرالله شادروان”، چندین نمایشنامه انتقادی به صحنه آورد. از این رو می‌ توان گفت که در دهه اول قرن چهاردهم در ایران از نظر آغاز آموزش و پرورش ابتدایی و آموزش کودکان استثنائی و ایجاد فرهنگ و ادبیات کودکان برجستگی چشمگیری داشته ‌است.

از کارخانه سیگارپیچی تا اختراع سمعک استخوانی

در پایان سال ۱۳۱۱، باغچه ‌بان به تهران آمد. او قصد داشت مؤسسه‌ای برای پژوهشهای روانشناسی و تربیتی تأسیس کند که به دلیل نداشتن پشتیبانی مادی و معنوی از آن منصرف شد. در این ایام، ناگزیر مدت کوتاهی در یک کارخانه سیگارپیچی مشغول کار شد.

در آذر ۱۳۱۲، جبار، با چاپ اعلانی در روزنامه اطلاعات درباره آموزش ناشنوایان، اولین کلاس ناشنوایان را، در مطب دوستش، با یک شاگرد، دایر کرد. تعداد شاگردان به تدریج به پنج نفر افزایش یافت. در پایان سال تحصیلی، وزارت فرهنگ، با احساس رضایت از نتیجه آموزش ناشنوایان، ماهانه‌ای به مبلغ چهل تومان برای دبستان مقرر داشت و “دبستان کر و لالها” رسماً آغاز به کار کرد. در همان سال، باغچه ‌بان “تلفن گنگ” یا “سمعک استخوانی” را اختراع کرد و به ثبت رسانید. این سمعک وسیله انتقال صوت از طریق دندان به مرکز شنوایی است.

تأسیس جمعیت حمایت از کودکان کر و لال

در سال ۱۳۱۴، وزارت فرهنگ “دستور تعلیم الفبای” عسگر زاده را منتشر کرد که بعدها نیز از روش پیشنهادی در آن (روش باغچه‌بان)در کلاسهای دبستانی و بزرگسالان استفاده می‌ شد. درسال ۱۳۲۲، با کمک افراد خیر، “جمعیت حمایت کودکان کر و لال کور” را در تهران تأسیس کرد که در تیر ۱۳۲۳ به ثبت رسید و بعدها کلمه کور از عنوان آن حذف ‌شد. در بهمن همین سال، ماهنامه زبان را منتشر کرد و در آن روش تازه خویش را در اختیار آموزگاران کلاس اول گذاشت. کتابهای اول دبستان و کتاب “سرباز” را، با روش تازه، در همین سال منتشر کرد.

اولین گام در تربیت رسمی معلمان کودکان استثنائی

در اسفند ۱۳۲۸، اساسنامه و برنامه کامل و دقیق تحصیلات پنجساله ناشنوایان برای آموزش زبان و حرفه، روش شفاهی توأم با الفبای دستی گویا، به کوشش باغچه ‌بان، تهیه و به تصویب رسید. او، درسال ۱۳۳۰، “کانون کر و لالها” را پایه ‌گذاری کرد. در سال ۱۳۳۲، نخستین کلاس تربیت معلم ناشنوایان را، با همکاری دانشسرای مقدماتی، در آموزشگاه خود تأسیس کرد و بدین ترتیب، اولین گام در تربیت رسمی معلمان کودکان استثنائی برداشته‌ شد.

زبان مصور

در سال ۱۳۴۳، کتاب حساب را برای کودکان ناشنوا و روش آموزش کر و لالها را برای آموزگاران نوشت. در کتاب اخیر، ضمن توضیح صداهای زبان فارسی و روش آموزش تلفظ و لبخوانی، اصول‌ “زبان مصور” را به تفصیل شرح داده است. زبان مصور مجموعه علایم بصری است که با استفاده از آن می ‌توان ساختار زبان را به ناشنوایان آموخت. در همین زمان، “گاهنامه”، وسیله‌ای بصری برای آموختن چگونگی بلند و کوتاه شدن روزها، را ساخت.آموزشگاه باغچه ‌بان، در زمان حیات وی، از هر نظر گسترده و مجهز شد. با اجرای برنامه تربیت معلم ناشنوایان، مدارس و کلاسهای ویژه و هنرستانها و کلاسهای بزرگسالان(اکابر) و باشگاهها و مراکز پژوهشی و خدمات ویژه، از جمله دوره‌های تربیت رابط ناشنوایان در تهران و شهرستانها تأسیس شد و ناشنوایان به مراکز آموزش عالی راه‌ یافتند.

آثار و تألیفات

از کتابهای شعر و نمایشنامه و داستانهای کودکانه‌ باغچه ‌بان به زبان فارسی ۹ اثر به چاپ رسیده و از جمله آثار چاپ نشده او در این حوزه نمایشنامه آهنگین “مجادله دو پری” می باشد. همچنین در روشهای تدریس خواندن و نوشتن و آموزش ناشنوایان، سیزده اثر از وی منتشر شده‌ است.

 

آثار به جا مانده از جبار باغچه بان عبارتند از:

زندگانی کودکانه

گرگ و چوپان

پیر و ترب

خانم خزوک

دستور تعلیم الفبا

بادکنک

الفبای خود آموز برای سالمندان

پروانتین کتابی

الفبا

اسرار تعلیم و تربیت

الفبای باغچه بان

برنامه کار یکساله

علم آموزش برای دانشسرای مقدماتی

الفبای سربازان

کتاب اول ابتدایی

رباعیات باغچه بان

خیام آذری

درخت مروارید

روش آموزش کرولال ها

حساب

من هم در دنیا آرزو دارم

بازیچه دانش

آدمی اصیل

بابا برفی

مروری بر رباعیات آذری خیام

آثار او به زبان ترکی بالغ بر دوازده کتاب بوده که از آن میان، ترجمه رباعیات خیام، به نام رباعیات آذری خیام، ارزش خاصی دارد. رباعیات باغچه ‌بان، که در سال ۱۳۳۷ به چاپ رسید، آیینه افکار و فلسفه زندگی اوست.

وفات

سرانجام میرزا جبار عسگرزاده باغچه بان، پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ ایرانی، در روز چهارم آذرماه سال ۱۳۴۵، در ۸۱ سالگی چشم از جهان فرو بست و به دیار باقی شتافت و در تهران به خاک سپرده شد. با مرگ او، کودکان استثنایی، دل سوزترین پدر خود را از دست دادند.

منبع : biographyha.com                 روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

شکار لحظه ها

عکس این جفت پنگوئن که عاشقانه به روشنایی های شهر ملبورن استرالیا خیره شده اند، از عکس های پربازدید در شبکه های اجتماعی بوده است.


عکس و تصویر عکس این جفت پنگوئن که عاشقانه به روشنایی‌های شهر ملبورن استرالیا خیره شده‌اند، از عکس‌های ...



عکس دو پنگوئن که به افق ملبورن در استرالیا خیره شده اند شاید در نگاه اول فقط یک عکس بامزه به نظر برسد، اما عکاس این عکس‌ها که سه شب تمام برای ثبت این قاب‌ها با گروه پنگوئن‌ها سپری کرده توضیحاتی داده که در این دوران کرونا توجه بسیاری را جلب کرده است. ‎

توبیاس بومگرتنر، عکاس نوشته: "در این دوران (کرونا و قرنطینه) آن‌هایی که می‌توانند کنار عزیز یا عزیزانشان باشند واقعا خوشبختند. این دو پنگوئن که ساعت‌ها بر روی صخره‌ای مشرف به افق ملبورن، شانه به شانه و بال به بال در کنار هم ایستاده بودند هر دو جفت خود را از دست داده‌اند. پنگوئن سفید، ماده‌ای است که جفتش مرده و آنکه کنارش است نر جوانتری است که او هم بیوه شده. آن‌ها ساعت‌ها کنار هم می‌ایستند و همدیگر را تسلی می‌دهند.

آقای بومگرتنر در اینستاگرامش نوشته: “فقط در عشق است که حتی اگر ببازی باز هم بُرده‌ای. در میان هیاهو و روزمرگی گروه پنگوئن‌ها این دو تا مرغ عشق ساعت‌ها کنار هم ایستاده‌اند و گویا دارند فقط از لحظه کنار هم بودنشان لذت می‌برند. درد مشترک آن‌ها را به هم رسانده. "

...عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد.